کفش مردانه شیما از جنس پوست خرس در پای وزیر محیط زیست خبرساز شد

همچنین شایان ذکر است که مرز بین چکمه و کفش کجا کشیده شده است.

چکمه‌های مچ پا، مانند آنهایی که پیاده‌نظام انگلیسی از جنگ شبه جزیره به بعد می‌پوشیدند، در اصطلاح نظامی «کفش» هستند، در حالی که «چکمه» معمولاً تا ساق پا یا زانو بلند می‌شود.

بنابراین چکمه‌ها از چرم بسیار بیشتری نسبت به کفش‌ها استفاده می‌کردند و معمولاً در ساخت و ساز سنگین‌تر بودند، بنابراین هزینه‌های قابل‌توجهی بیشتر می‌شدند.

در سال 1673 دوک همیلتون 214 شیلینگ برای کفش ها و 12 پوند برای چکمه ها پرداخت.

کفش مردانه شیما بسیار در بازار پر طرفدار می باشد.

حتی چکمه های خدمتکار هم می توانست گران باشد: نیودایگیتس آربری هال (که یک چهارم بودجه لباس خود را صرف لباس های خود می کردند) تا سقف پوند خرج می کردند.

یک جفت چکمه برای دست‌های ثابت.

این بسیار فراتر از آن چیزی بود که خدمتکاران می‌توانستند در زندگی غیرنظامی بخرند، و مردم اغلب کفش‌هایی با گترهای پارچه‌ای به عنوان جایگزین ارزان‌تری می‌پوشیدند.

سربازان معمولی نیز این کار را کردند و از افسرانشان که لباس واقعی می پوشیدند، انتظار می رفت که آنها را سیاه کنند تا ظاهری چرم چکمه به آنها بدهد.
بنابراین چکمه خرید قابل توجهی بود، و ما باید در نظر بگیریم که این موضوع در مورد ماهیت مصرف گرایی مردانه نخبه به ما چه می گوید.

در حالی که بسیاری از کارهای تاریخی در مورد به اصطلاح «انقلاب مصرف‌کننده» بر مصرف‌گرایی زنان متمرکز شده است، کارهای اخیر رفتار خرید مردان را برجسته کرده است.

کلر والش پیشنهاد کرده است که مصرف‌گرایی مردانه بیشتر از زنان تحریک‌پذیر و لذت‌بخش‌تر است، و مارگوت فین خاطرنشان می‌کند که مردان «زمان، پول و نشانه‌گذاری» را به ویژه برای لباس‌ها و دارایی‌های شخصی صرف می‌کنند.

مانند چوب اسب چرمی، که آماندا ویکری پیشنهاد می‌کند «منطقه‌ای کاملاً مردانه و قهوه‌ای تیره از کالاها» است.

خرید کفش یکی از حوزه‌های مصرف‌گرایی است که در آن مردان به‌طور مطالعه‌ای یک خرید بالقوه را «دستورالعمل» می‌کنند: کفش «بسیار مجموع آن» است.

قطعات، یک شیء فیزیکی که ظاهر، وزن، بافت و بوی آن حکایت از مهارت سازنده آن دارد و به ارزش ذاتی آن اشاره می‌کند.»

همان ملاحظات حسی هنگام دست زدن به یک شی در موزه مطرح می‌شود.