زنبورداری بدوی شامل شکار دسته های وحشی در بهار بود که در کندوهایی از کاه، گل یا تنه درختان توخالی قرار می گرفتند.
در اواخر تابستان زنبوردار زنبورهای بیشتر کندوهای خود را کشت، شانه ها را کوتاه کرد و عسل را صاف کرد، آن را از موم جدا کرد و برخی از کندوها را برای زمستان گذرانی ذخیره کرد.
فرمول دیگر برای از بین بردن کندوها استفاده از سوزاندن گوگرد یا غوطه ور کردن آنها در آب جوش برای بدست آوردن عسل و موم بود.
طعم شیرین به این معنی است که غذا رسیده و آماده مصرف است. بنابراین، عسل و تولیدکنندگان آن، زنبورها، تقریباً در تمام فرهنگهای باستانی نقش برجستهای داشتهاند و جای تعجب نیست.
که اولین اشکال دامداری با زنبور عسل ارتباط داشته باشد. عسل وحشی در بسیاری از فرهنگ ها به عنوان غذای خدایان در نظر گرفته شده است.
در تمدنهای مدیترانهای، زنبورداری بین 8000 تا 4000 سال قبل از میلاد شروع به توسعه کرد. انسان از انجام یک فعالیت جمع آوری به ایجاد زیستگاهی برای زنبورهای عسل که توسط خود او با مواد مختلف ساخته شده بود، تبدیل شد تا آنها بتوانند لانه کنند و لانه های عسل را در داخل آن بسازند.
سومری ها یکی از قدیمی ترین تمدن هایی هستند که در حدود 4000 سال قبل از میلاد در بین رودخانه های دجله و فرات پدید آمدند. ج.، آنها از قبل عسل اصل گون و زنبور عسل را می شناختند و با نگارش تصویری خود بر روی لوح های گلی اطلاعاتی را در مورد آنها منعکس کردند که تا به امروز باقی مانده است.
تمدن مصر صحنه هایی از جمع آوری عسل در نقش های برجسته و نقش برجسته در مقبره های یافت شده در زیر اهرام از 3500 سال قبل از میلاد برای ما به جا گذاشته است.
در مصر باستان اعتقاد بر این بود که وقتی خدای خورشید گریه میکند، اشکهایش با تماس با زمین به زنبور تبدیل میشوند.
برای این تمدن، زنبور عسل چیز دیگری بود، زیرا محصولات آن در پزشکی، مراسم تشییع جنازه و به عنوان هدیه به خدایان استفاده می شد.